زنی در مه

ساخت وبلاگ
بعداز گذشت حدود بیست ویک روز . باز هم خداروشاکرم و ممنون که خودش تکیه گاهم بود و هست رفتارهای جالب بعضی ها برایم خنده دار است .اینکه تا می‌شنون جداشدی فوری عکس العمل نشان میدن وفاصله میگیرن و دوستان ورفقای نابی که فرشته های خداهستن روی زمین دیوار بتنی میشن برات ومیگن سیما تکیه بده نفس بگیر.دستت رو بده و بلند شو به فسقل خانوم که دیگه حسابی خانوم شده سفارش میکنن که کاری داشتی زنگ بزن مراقب مامان باش...و هواشو دارن تا بار دلتنگی وغصه اش کن بشه.این رفقا کیمیای ناب هستن.و خدایی مهربان‌تر از همیشه که بهترینها رو سر راهم گذاشته تا مسیرمو پیدا کنم.وهمینکه نیازی به کسی ندارم به اندازه خودم درآمد دارم امکانات دارم تا زندگی راحتی رو با فسقل داشته باشم.شکر.خدایا بودنت بهترینها.مرسی که هستی.بیشتر باش. + نوشته شده در پنجشنبه پانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت 18:14 توسط سیما  |  زنی در مه...
ما را در سایت زنی در مه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zanidarmeho بازدید : 144 تاريخ : شنبه 24 ارديبهشت 1401 ساعت: 20:56

بعد اینهمه فشار و استرس مرخصی گرفتم تا چندروزی استراحت کنیم.با مهمونی باغ دخترخاله و تولد ...‌‌‌‌‌‌‌‌‌البته متلکای تو تولد که اصلا برام مهم نبود کلی با فسقل رقصیدیم و شادی کردیم بعدشم عروسی پسر رفیق عزیزم و بازم شادی بسیار... پنج شنبه رو دوتایی به پا درد و ولو شدن گذراندیم امروزم که با جمع کردن اتاقها و ...اومدن ماساژور و له شدگی من در حال ادامه است.دوستی از عکس العمل خانواده ام سوال کرده.راستش اینقدر خواهرهام مشغول بیماری مادر ورسیدگی به پدرم هستن که جایی برای من ومشکلم نیست.خدایا همیشه بودی بیشتر باش.بامن باش مرادریاب مهربانم. + نوشته شده در جمعه شانزدهم اردیبهشت ۱۴۰۱ ساعت 18:7 توسط سیما  |  زنی در مه...
ما را در سایت زنی در مه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zanidarmeho بازدید : 152 تاريخ : شنبه 24 ارديبهشت 1401 ساعت: 20:56

امشب بعد از مدتها ساعتی به گشت و گذار در وبلاگهای دوستان قدیمی صرف شد و لبخند گوشه ی لبم نشست. خاطرات قشنگی برام زنده شد.اینکه سالهاست یاد گرفتم به خودم تکیه کنم و بس.اینکه بالاخره از پس دلم برامدم و براساس عقلم تصمیم گرفتم. حالا از اتفاقات این چندماه اخیر بگم... علی رغم درگیری های فیزیکی کلامی ... با همسر سابق که اون موقع هنوز همسر بود به خودم اومدم و عزم رو جزم کردم تا تمام خرابی و ایرادهای و کارهای ریز و درشت نیمه و ناتمام خانه را تمام کنم از آنجایی که خانه مال من بود همسر سابق خیلی دل به کار نمیداد و میگفت تو غر میزنی منم کاری نمیکنم. نتیجه اینکه خانه ای که چهارسال بیشتر از عمرش نگذشته بود کلی مشکلات داشت از خرابی و قطعی لوستر بگیر تا خرابی سرویس فرنگی و شعله های گاز و.... برای خودم برنامه ریزی کردم که یکی یکی به همه ی موارد رسیدگی کنم یک لیست بلند بالا درست شد که مغزت صوت میکشید انگار میخواستم یه خونه قدیمی رو بازسازی کنم. از ورودی در شروع کردم .اول کاغذ دیواری ها رو عوض کردم چون تیره بود و من رنگ تیره دوست نداشتم. بعد کم و کسری لوستر و برقی جات رو تامین  کردم جای میز تلویزیون و شلف های روی دیوار رو عوض کردم . شعله های اجاق گاز رو که خراب بودن اوکی کردم . سرویس ماشین ظرفشویی و لباسشویی و بعد هم درست کردن توالت فرنگی. تعویض و ساماندهی سیم  کشی و نصب ماهواره. خرید میز تحریر و صندلی برای فسقل خانوم. خرید کتابخونه جمع و جور برای خودم. تعویض و تغییر رنگ کوسن های مبل ها و خرید کوسن های جدید.خرید چندتا گلدون خوشگل سرحال ازجمله یوکای نازنینم.برای فسقل خانوم بالکن رو تبدیل کردم به کارگاه و قفسه سفارش دادم و پنجره دادم ساختن و خلاصه یه کارگاه کوچیک براش ساختم.برای زنی در مه...
ما را در سایت زنی در مه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : zanidarmeho بازدید : 154 تاريخ : شنبه 24 ارديبهشت 1401 ساعت: 20:56